کاهش روند تولید و افزایش مصرف گاز، ادبیات جدیدی را به نام ناترازی در اقتصاد انرژی ما پدید آورده است که رفته رفته هم تبدیل به مسئله، مشکل و بحران شده است. منبع عظیم گازی ما در کشور که از افتخارات و نعمات خدادادی این مرز بوم به حساب می آید در وضعیت امروز ما با کمترین میزان، برداشت می شود. تولید گاز همپای اسب افسار گسیخته مصرف، این نعمت خدادادی نبوده و این روزها حتی یارای همگام شدن با آن را ندارد. پس چاره چیست؟
اگر با هر توانی و در هر شرایط پیچیده ای بخواهیم تولید گاز را افزایش دهیم و کنترل مصرف آن را نادیده بگیریم در این صورت تا سالیان سال باید این منابع را به خورد مصرف کنندگان بدهیم تا آن ها به مقدار زیاد در وضعیت گرمایشی و سرمایشی و بدون ایجاد محصولات دیگری گاز را هدر دهند. مصرف بی رویه و بدون ضابطه به نوعی هدر دادن گاز است با این باور قدیمی که این نعمت خدادادی سالیان سال به صورت ارزان و قابل دسترس برای ما و آیندگان است گاز را مصرف کرده ایم، درحالیکه وضعیت امروز ما این باور را در حاله ای از ابهام برده است که این نعمت هم نمی تواند به سهولت در دسترس باشد و باید برای تولید و مصرف کارآمد، تدابیر سازنده ای بیاندیشیم.
ماهنامه دنیای انرژی گفتگویی را با سهیل رشیدی اقدم مدیرعامل مرکز نوآوری انرژیک دانشگاه صنعتی امیرکبیر در خصوصی ارزیابی ناترازی گاز انجام داده است. او چند نکته اساسی را در کنترل مصرف و افزایش تولید پیشنهاد می کند که اجرای هر کدام می تواند تا حدودی به رفع این ناترازی کمک کند.
گفتگو : مریم میخانک بابایی
ناترازی گاز که این سال ها وضعیت بحرانی را به لحاظ کاهش تولید و افزایش مصرف ایجاد کرده است چه تبعاتی دارد، در این خصوص توضیح دهید.
جدیدترین قراردادی که اخیرا برای تولید بیشتر گاز در کشورما بسته شد پروژه بزرگی در جنوب کشور برای توسعه میادین گاز است تا مقدار زیادی گاز به تولید کشور اضافه شود. بر اساس این قراردادها، طرح فشارافزایی میدان مشترک پارس جنوبی با سرمایهگذاری ۲۰ میلیارد دلاری و با هدف افزایش برداشت ۹۰ تریلیون فوتمکعب گاز و ۲ میلیارد بشکه میعانات گازی اجرا خواهد شد و درآمدزایی ۹۰۰ میلیارد دلاری برای کشور بهدنبال دارد. اما مشکل اصلی ما در چند سال آینده است که با ناترازی شدید گاز هم مواجه خواهیم بود؛ چون تجهیزات ما قدیمی است و از طرف دیگر گاز مورد نیاز ما نسبت به زمان پیک مصرف با کمبود مواجه می شود. به عبارتی صنایع، بخش خانگی بیش از حدِ متعارف گاز مصرف می کنند و از سویی دیگر بخش قابل توجهی از مصرف ما به هدررفت انرژی در کشور معطوف می شود.
حدود 45 درصد از گاز تولیدی در کشور قبل از اینکه به دست مصرف کننده برسد به هدر می رود و می توان گفت که حدود 300 میلیون متر مکعب گاز ما به هدر می رود و این هدررفت در بخش های مختلفی است که روی می دهد.
این هدررفت در چه بخش هایی بیشتر است و آیا میزان این هدررفت هم در آن بخش ها مشخص است؟
آنچه در پژوهش ها خوانده ام و مراکز رسمی گزارش داده اند در بخش پالایش و پخش این هدررفت تقریبا 7 درصد، در بخش گازهای مشعل 14 درصد، در بخش انتقال 3 درصد است و هدررفت در بخش نیروگاهی هم رقم قابل توجهی دارد؛ که اگر یک مدیریت و بهینه سازی ساده ای صورت گیرد می توانیم همین میزان 45 درصد را دوباره به چرخه مصرف بازگردانیم بدون اینکه تولید جدیدی داشته باشیم.
ولی اگر این ناترازی گاز تا سال 1420 ادامه یابد حدود 500 مدیوم کیو بیت ( میلیون فوت مکعب) در سال ما ناترازی خواهیم داشت و این ناترازی به حدی می رسد که در آن سال ها واقعا این میزان کمبود، مشکل ساز خواهد بود.
ما در سال 2021 بعد از امریکا و روسیه در تولید گاز در مقام سوم دنیا بودیم و فکر کنم حدود 260 میلیارد متر مکعب ما گاز تولید می کردیم و تقریبا 6.5 درصد از تولید گاز دنیا را داشتیم و میزان مصرف گاز کشورمان حدود 241 میلیارد متر مکعب بود اما امروز میزان مصرفمان به 531 میلیون مترمکعب رسیده است و در حال حاضر چهارمین کشور مصرف کننده گاز در دنیا هستیم درحالیکه این میزان مصرف گاز هیچ توجیه منطقی ندارد. ما متاسفانه برای همه بخش های کشور گازکشی کردیم و حتی بخش هایی که توجیه اقتصادی ندارند. برای روستاها و مناطق صعب العبور هم گاز طبیعی اختصاص دادیم، درحالیکه سوخت های جایگزین مثل برق می توانست جایگزین شوند که برای ما هم ارزان تر تمام می شد؛ ولی ما عکس آن را عمل کردیم و امروز رسیدیم به این مرحله که با ناترازی و بحران تولید و مصرف گاز مواجه هستیم.
به بحث هدررفت سوخت که برگردیم. شما تقسیم بندی هدررفت را در بخش های مختلف کشور ارائه دادید، آیا می تواند علت اصلی اینها از فرسودگی و یا بروز نبودن تجهیزات باشد؟
در بخش پالایش 6.5 درصد و در بخش نیروگاهی بیش از 40 درصد است. بخشی از این هدررفت مربوط به پایین بودن سطح تکنولوژی است. مثلا در نیروگاه ها، سیکل هایی مورد استفاده قرار گرفته اند که قدیمی هستند و راندمان پایینی دارند و اگر نیروگاه های نسل جدید وارد چرخه شوند قطعا مقدار هدررفت ناشی از استفاده گرمایشی آن ها کمتر خواهد بود.
این میزان کاهش به چه میزان خواهد بود؟
اطلاعات به دست آمده از نیروگاه های نسل جدید در کشورهای پیشرفته نشان می دهد که تا 10 درصد این هدررفت وجود دارد یعنی یک چهارم چیزی که در نیروگاه های ما به هدر می رود که البته برای به روز رسانی و نیورگاه های نسل جدید نیازمند هزینه های بالا و سرمایه گذاری است.
در مورد نیروگاه های جدیدی که در کشور به بهره برداری رسیدند هم همین وضعیت هدررفت وجود دارد؟
در کل، نیروگاه های فعال در کشور تجهیزات قدیمی دارند وتقریبا می شود گفت که حدودا 43 درصد هدررفت نیروگاهی داریم و البته اینها ارقامی است که دولت اعلام کرده است.
البته چند سالی است که نیروگاه جدیدی احداث نشده است و شما می گویید همین نیروگاه هایی که مثلا 4 سال پیش هم حتی ساخته شده اند نیز همین میزان هدررفت را دارند؟
تقریبا می شود گفت که اینها هم تکنولوژی قدیمی دارند چون تکنولوژی های جدید بسیار هزینه بر هستند. این نسل از نیروگاه ها به موضوع کاهش هدررفت توجه نکرده اند.
در ادامه بحث ناترازی عرض می کنم که ما در بخش انتقال و توزیع گاز رقم بسیار ناچیزی از هدررفت داریم اما در بخش گازهای مشعل و فلرها هدررفت انرژی بسیار است و به عینیت قابل مشاهده است که با برطرف کردن آن می توان از گاز آن استفاده بهینه کنیم.
در حال حاضر شرکت های فعالی در کشور داریم که اینها از گاز مشعل ارزش افزوده تولید می کنند. گاز را تبدیل به مواد دیگری مانند گوگرد، گاز مایع و غیره می کنند و این محصولات جدید را می فروشند و با فروش این محصولات در زنجیره بعدی محصولاتی دیگر تولید می شود که اینها همه ارزش افزوده ای است که به دست آید، بنابر این 14 درصد گازهای مشعل توانایی این را دارند که در حد زیاد آن بتوانند دوباره به چرخه مصرف برگردند و خام سوزی نشود.
از سوی دیگر این خام سوزی مشکلات زیست محیطی را هم ایجاد می کنند ...
همین طور است. یکی از مشکلات ما بحث برون رفت گاز
CO2 و ظرفیت سالیانه ای است که داریم. یعنی هر کشوری در دنیا به میزانی می تواند این گاز
CO2 را انتشار دهد. در سال های گذشته ایران می توانست این ظرفیت انتشار را بفروشد و می فروخت ولی متاسفانه می بینیم که داریم به مرحله ای نزدیک می شویم که مجبوریم ظرفیت کشورهای دیگر را هم بخریم به این دلیل که در انتشار آلایندگی با افزایش مواجه هستیم. هر کشوری به اندازه ای اجازه دارد در یک فرایندی، به میزان خاصی انتشار آلایندگی داشته باشد و اگر بتوانیم از هدررفت این گازهای مشعل جلوگیری کنیم و آن را به گردونه تولید برگردانیم در آن صورت توانسته ایم برای کشورمان ارزآوری هم داشته باشیم زیرا می توانیم این ظرفیت سالیانه انتشار آلایندگی را بفروشیم و برای ما مفید است.
یکی از موضوعاتی که در فلرزدایی مطرح است بحث فناوری و هزینه بر بودن آن ها است که بسیاری از شرکت ها اعلام امادگی کردند و تفاهم نامه هایی هم بین آن ها و وزارت نفت امضا شد، اما به نظر خیلی نتایج چشمگیری نداشت چون همچنان این فلرها در حال سوختن است و از تعدد آن ها کم نشده است. آیا مشکلاتی بر سر تداوم فلرزدایی وجود دارد در این مورد چه نظری دارید؟
حقیقتا ما در مرکز نوآوری انرژیک دانشگاه صنعتی امیر کبیر شرکت های دانش بنیانی داریم که موفق شده اند گازهای پالایشی و پتروشیمی ها را تبدیل به ارزش افزوده کنند. البته ما باید سیاست خصوصی سازی را جدی تر دنبال کنیم. همینطور که می بینید گازهای فلر بدون هیچ ارزشی در محیط رها و سوزانده می شوند و هم باعث آلایندگی محیط زیست می شوند و هم ارزش افزودهای از آن ها حاصل نمی شود و به عبارتی این گازها با صفر تومن می سوزند و رها می شوند.
پیشنهاد می شود که بیاییم این فلرزدایی را به شرکت هایی که توانایی انجام این کار را دارند با قیمت گاز کمتری واگذار کنیم. این واگذاری می تواند همراه با قراردادهای تشویقی باشد به این صورت که دولت مثلا تا دو سال از این شرکت ها پولی بابت خرید گاز دریافت نکند و در عوض شرکت ها ارزش افزوده تولید کنند.
تا جایی که خاطرم هست در سال های دور دولت بابت فروش گازهای فلر رقم های بالایی درخواست می کرد ولی اخیرا رقم منطقیتر شده اند. نمونه ای مثال می زنم که تقریبا 6 سال پیش شرکت کلمبیایی بود که بنده این شرکت را به ایران آوردم و می خواست گازهای فلر را تبدیل به گوگرد و یا گاز مایع کند و بفروشد. آن زمان قیمتی که از سوی وزارت نفت ارائه شد به قدری بالا بود و اصلا صرفه اقتصادی نداشت و مانند این بود که انگار شرکت خریدار قرار است گاز پر ارزش و غنی را خریداری کند در حالیکه این گاز خط اگزوز پالایشگاه است. اما خوشبختانه الان که با چند کارخانه در ارتباط هستیم به نظر قیمت فروش این گاز فلر منطقی تر شده است. اما اگر دولت قراردادهای تشویقی ارائه دهد، قطعا شرکت های جدیدی به سرعت تاسیس می شوند تا از این قراردادهای تشویقی استفاده کنند و این گازهای فلر تبدیل به محصول جدیدی شود که هم ارزآوری دارد و هم از هدررفت جلوگیری می شود یعنی در نهایت برای دولت به صرفه و دوسر سود است و اصلا قرارداد تشویقی ضرری برای دولت ندارد. با این قرارداد تشویقی سرمایه گذار داخلی وخارجی ترغیب می شوند تا این کار را اجرا کند واگر قرارداد تشویقی بیشتر باشد سرمایه گذار خارجی علاقمند به سرمایه گذاری می شود و از همه مهم تر تکنولوژی را وارد کشورمان می کند.
البته بحث خصوصی سازی موضوعی است که دولت به آن باور دارد و هم نیاز کشور است ولی واگذار کردن برخی مسئولیت ها به بخش خصوصی با موانعی همراه است. حالا اگر به موضوع اصلی برگردیم چه تحلیلی برای ناترازی گاز زمستان دارید؟
معضل ناترازی در تابستان و زمستان با اختلاف بسیار زیادی وجود دارد. در زمستان که گاز نداریم مجبوریم از گازوئیل که سوخت جایگزین برای صنایع و نیروگاه هاست استفاده کنیم درحالی که گازوئیل قیمت بالاتری نسبت به گاز دارد. گازوئیل در بازارهای بین المللی خریدار بسیاری دارد و توان تبدیل شدن به محصولات بهتری را هم دارد اما ما به دلیل کمبود گاز مجبوریم سالیانه آن را بویژه در زمستان به میزان قابل توجهی مصرف و این جایگزینی، یک عدم النفع 4.5 میلیارد دلاری برای ایران دارد که این رقم بسیار بزرگ و قابل توجه است.
از سویی دیگر ما در زمینه ذخیره سازی گاز هم ضعف داریم، درحالیکه در کشورهای دنیا به صورت نرمال در حدود 11 درصد توان ذخیره سازی گاز دارند. ذخیره سازی در کشورهای اروپایی24 درصد در امریکا 17 درصد و در روسیه 30 درصد است اما در ایران حدود 1.5 درصد است. گاز ایران در سراجه و شوریجه ذخیره سازی می شود و از آن طریق حدود 3 درصد گاز کشور را در زمستان تامین می کند. بنابراین اگر روی ذخیره سازی بیشتر تمرکز کنیم و یا سوخت های جایگزین گاز که مثلا برق است را بیشتر کنیم این ناترازی جبران می شود چون تولید برق برای ما هزینه کمتری نسبت به گاز خواهد داشت و این استفاده از برق در آینده مشکلات ناترازی را رفع می کند. در واقع باید تولید برق را افزایش دهیم چون گاز ارزش افزوده بیشتری دارد و نباید صرفا با سوزاندن و تبدیل به گرما آن را هدر دهیم.
بحث ذخیره سازی گاز را مطرح کردید نکته ای که وجود دارد این است که ما اساسا مشکل استحصال گاز را داریم و در این شرایط مانند این است که بگوییم ما گاز نداریم. گازی که در زیر زمین نهفته است اما قابلیت برداشت برای ما فراهم نیست. بنابراین گازی تولید نمی کنیم تا برای فصول مورد نیاز ذخیره کنیم ....
ما می توانیم همین گاز قابل برداشت را در تابستان ها ذخیره کنیم و یا همان هدررفت ها را اگر بتوانیم ذخیره کنیم و از سویی دیگر در مصرف، بهینه سازی کنیم در نتیجه می توانیم و در پیک های مصرف گاز مازاد را وارد چرخه کنیم. گاز هدررفت نیروگاهی می تواند ذخیره و در زمستان به مصرف خانگی برسد همه اینها راهکار است که قابل استفاده است.
ما باوری داشته ایم که سالیان سال گاز خواهیم داشت و این گاز ارزان و در دسترس است. با این تفکر صنایع را به این فکر وادار نکردیم که به فکر تولید سوخت خود باشند و هر لحظه به این موضوع بیاندیشند که گاز روزی قابل دسترس نخواهد بود. از سوی دیگر دولتمردان ما نیز با این باور که همیشه گاز در دسترس هست هم به فکر توسعه و استخراج بیشتر نبودند و روزها و سال ها با یکی دو پروژه سپری کردیم و امروز به نقطه ای رسیدیم که می دانیم وضعیت نگران کننده است و زمستان و تابستان این ناترازی گاز وجود دارد. شما این دیدگاه را قبول دارید؟
بدیهی است که ما منابع غنی گاز دنیا را در اختیار داریم. میدان گازی پارس جنوبی از بزرگترین میادین گازی دنیاست. 75 درصد گاز کشور از این میدان تامین می شود و حدود 10 میلیون دلار و 40 درصد بنزین ایران از میعانات این میدان تامین می شود ولی ما باید بتوانیم از میدان به خوبی گاز استخراج کنیم.
تا جایی که اطلاع دارم شیب جریان تولید گاز در حال تغییر است. چون در بحث مهندسی مخازن مبحثی وجود دارد که شیب جریان مخزن به سمتی حرکت می کند که میزان برداشت از آن نقطه بیشتر باشد. قطر کشوری است که با ما در میدان پارس جنوبی مشترک است و این کشور در حال برداشت بیشتری از ماست و شیب میدان به سمت آن ها تغییر کرده است. قطری ها تمام انرژی خود را صرف برداشت گاز از پارس جنوبی گذاشته اند تا بیشترین مقدار ممکن را برداشت کنند. چون میدان مشترک است و البته قوانین بین المللی هم وجود دارد ولی اینکه چه قدر رعایت می شود واضح است که قطر بیش از اندازه برداشت می کند.
اگر ما از میدان برداشت نکنیم آن ها استفاده می کنند و هر چه قدر بیشتر برداشت کنند شیب جریان به سمت آن ها می رود. الان هم قطری ها قراردادی با چینی ها برای توسعه مناطق جنوبی و شرقی میدان بسته اند که البته بخش شمالی میدان را قبلا توسعه دادند و قرار است از این بخش جنوبی چیزی حدود 77 میلیون کیوبیت فیت تن برداشت کنند و در آینده یعنی 5 سال بعد قرار است این میزان به 126 میلیون تن برسد. این قرارداد به قدری مطمئن بوده که در ابتدا گاز را به چین پیش فروش هم کرده اند و تقریبا می شود گفت که آن ها پول پروژه ها را با پیش فروش قرارداد تامین کردند و در حال سودآوری از میدان هستند. ما اگر نتوانیم تکنولوژی جدید را وارد کشور کنیم قطعا در تامین گاز دچار مشکلات بیشتری خواهیم شد.
ما می گوییم میدان پارس جنوبی، کیش ویا چندین میدان گازی هنوز هستند و منابع دارند و شاید ما میادینی هم داشته باشیم که هنوز فرآیند اکتشاف روی آن ها صورت نگرفته است. اما بدیهی است که منابع گازی ما تمام نمی شود و ما سالیان متمادی گاز خواهیم داشت اما هزینه زمانی آن در سال های پیش رو ممکن است متفاوت باشد. ما در سال 1403 نیاز بیشتری به گاز داریم ولی نمی دانیم نیاز گاز ما در سال مثلا 1413 چه قدر است. از این رو بهتر است برای امروز تدابیری بیاندیشیم، چون نمی دانیم در سال 1413 تکنولوژی ها چه قدر تغییر خواهد کرد، شاید توانسته باشیم تکنولوژی جدید و به روز را به کار بگیریم این را امروز نمی دانیم اما برای نیاز امروزمان می دانیم که باید از ظرفیت موجودمان بیشترین استفاده را کنیم و با تغییرات پیش برویم. ما نیازمندیم پا به پای قطر گاز تولید کنیم که این موضوع مستلزم سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز است. باید شرکت های ایرانی و خارجی وارد این سرمایه گذاری شوند که سرمایه گذاری خارجی جذاب تر است چون تکنولوژی وارد کشور می کند و مسیر توسعه با فناوری های جدید هموارتر می شود.
در مورد فناوری هم توضیح دهید که با توجه به وضعیت اقتصادی ایران در مبادلات بین المللی، چگونه می توانیم به این فناروی روز دنیا دسترسی داشته باشیم؟
ما در زمینه فناوری خیلی عقب هستیم. اگر تکنولوژی 5 تا 10 سال گذشته وارد کشور ما شود می تواند کمک زیادی به ما کند. ولی ما نیاز به دکل های نسل جدید داریم. نیازمند سیستمهای حفاری جدید داریم که باید پیاده سازی شود. همین الان چاه های نفتی وگازی که در ایران حفر می شوند بسیار زمان بر و بسیار پرهزینه هستند و به جای اینکه کیفی و پروژه ای( هدفدار و دارای بازه زمانی ) باشد و مثلا بگویند ایکس میلیون دلار هزینه اش می شوند، می گویند هزینه بر اساس میزان کارکرد است اینکه هزینه بر اساس کارکرد روزانه محاسبه می شود، در نتیجه می بینیم که زمان عملیات حفاری زیاد می شود واین گونه است که هزینه حفاری هم افزایش می یابد که طبعا این شیوه کاربردی نیست. بنابراین اگر عملیات حفاری پروژه ای باشد و تاکید به استفاده از تکنولوژی روز دنیا شود این می تواند از روزشمار عملیات حفاری کم کند. در حال حاضر عملیات حفاری یک چاه نفتی در عراق 30 تا 33 روز و در برخی پروژه ها نهایتا تا 60 روز زمان می برد ولی در کشور ما در بهترین حالت 90 روزه است و ما حفاری چاه 300 روزه را هم داشته ایم. این هزینه ارزشی است که از دست می رود و ما هر چه قدر بتوانیم چاه های بیشتری حفر کنیم تجهیزات و امکانات را بتوانیم به روز کنیم و در حد معقول پروژه را در داخل تولید کنیم و سعی به ورود آخرین تکنولوزی روز دنیا را داشته باشیم در نتیجه می توانیم در مسیر منطقی تری در حوزه فناوری در صنعت نفت گام برداریم.